Top

Captain Fantastic

2016

کارگردان : Matt Ross

نویسنده : Matt Ross

بازیگران : Viggo Mortensen, George MacKay, Samantha Isler

خلاصه داستان : یک پدر به منظور اینکه فرزندانش از دنیای ماشینی خودشان خارج شده و معنای واقعی زندگی را درک کنند، سفری را به همراه آنان به جنگل های شمال آمریکا آغاز می کند اما ...

 

صفحه IMDb Iron Man

 




شروع صحبت از فیلم کاپیتان شگفت انگیز (captain fantastic) کار سختی است،چون بخش های متعددی از فیلم نماینده ای از کلیت فیلم را نشان میدهند اما دیالوگ پدربزرگ نشان دهنده ی افراد محافظه کار و سنتی را نسبت به انسان هایی که همانند آنها فکر و رفتار نمی کنند میتواند شروع خوبی برای یک نقد یا یادداشت برای فیلم (مت راس) باشد.

انسان هایی که نمی خواهند غرق در زندگی شوند و مانند میلیون ها انسان دیگر روی کره ی زمین بخشی از سیستم یعنی زندگی شوند.افرادی که از تکنولوژی و زندگی ماشینی خسته شده اند و به دنبال تعریف دیگری از شیوه ی زندگی خویش هستند اما در مقابل دیگر افراد جامعه به نظر عجیب و غریب دیده میشوند همانند بن با بازی بی نظیر (ویگو مورتنسن) و خانواده اش در فیلم کاپیتان شگفت انگیز.بن به زندگی سطحی و ریل گذاری شده ی مرسوم تن نمیدهد و به دنبال این است تا فرزندان خودش را جسور و پرسشگر بار بیاورد و به هیچ عنوان به تحصیلات اکادمیک اعتقادی ندارد.او انسانی صریح و راستگو در مواجهه با پرسش فرزندان خود است به عنوان مثال وقتی زاجا دختر کوچکش از او درباره ی ارتباط جنسی می پرسد او بدون پرده و لاپوشانی دست به تعریف میزند در حالی که وقتی متوجه میشود که دختر بزرگترش کتاب لولیتای ولادیمیر ناباکوف را میخواند به او میگوید که او این کتاب را به وی معرفی نکرده است اما او را از خواندن منع نمیکند یا در جایی دیگر از فیلم وقتی بچه ها به همراه پسرخاله های خود میخواهند بازی ویدیوئی کنند به آنها میگوید که آن را تجربه کنند.

 

باید بگویم زمانی که پوستر فیلم را دیدم بدون هیچ مطالعه ی قبلی راجع به فیلم آن را یک فیلم جاده ای (road trip) سرخوش در سبک و سیاق (little miss sunshine) پنداشتم ولی با شروع اولین سکانس از فیلم به شک افتادم که شاید فیلم دیگری را تماشا میکنم.با اولین سکانس نویسنده به ما یاداوری کرد که اگرچه الگوی این فیلم همان کهن الگوی ادیسه ی هومر است اما با فیلم های کمدی -درام هم سبک خود تفاوت اشکاری دارد.فضای ابتدایی فیلم یادآور کتاب خداحافظ گری کوپر رومان گاری ست،یک خانواده ی پر جمعیت که در دل جنگل زندگی می کنند و غذای روزانه ی خود را شکار می کنند .انسان هایی که از تمدن(civilization) بریده اند تا خوانش خود را از شیوه ی زندگی داشته باشند.

http://moviemag.ir/images/phocagallery/9017/Captain_Fantastic/thumbs/phoca_thumb_l_2.jpg

اما در طول داستان ما شک هایی در فرزندان بن می بینیم.به عنوان یک خرده پیرنگ نامه هایی که از سمت چندین دانشگاه معتبر برای پسر بزرگ خانواده فرستاده شده یا رفتار های پسر کوچک خانواده که بعدتر پدر را متهم به مرگ (خودکشی) مادرشان می کند.به شخصه اعتقاد دارم که انسان مدرن در سال های پیش رو راه رستگاری را در پناه بردن به جنگل و غار می یابد و از زندگی ماشینی و هوش مصنوعی ساخته ی دست خود فرار می کند.در رابطه با تطابق این فیلم با جامعه ی کنونی خود (ایران) چند نکته را قابل ذکر دیدم.

نخست صریح و راستگو بودن پدر در مواجهه با پرسش های فرزندان خود.در جامعه ی ما سال ها به خاطر چیزی که آن را شرم و حیا می نامیم پدر و مادرها از پاسخ به سؤالات فرزندان خود راجع به مسائل جنسی و از این قبیل اجتناب می کنند و این مسئله باعث بروز اتفاقات ناگواری همانند تجاوز و سوء استفاده از کودک می شود چون کودک هیچ اطلاعی نسبت به بدن و حقوق خود ندارد یا سیستم اموزشی در جامعه ی ما به گونه ای است که دوازده سال از عمر کودک و نوجوانی یک دانش اموز صرف مطالبی می شود که 40 درصد ان هم در آینده به کار او نمی آید.در این باب اشاره ای می کنم به سکانسی از فیلم که بن و فرزندانش پس از اطلاع از فوت همسر و مادرشان به خانه ی خاله ی بچه ها می روند و خاله ی بچه ها ابراز نگرانی از شیوه های تربیتی و آموزشی بن دارد و بن با فرا خواندن دو پسر آنها راجع به لایحه ی حقوق سوال می پرسد و هیچ کدام از آنها پاسخی برای سوال ندارند ولی در مقابل زاجا دختر خردسال بن به راحتی به سوال جواب می دهد و بن از او می خواهد که خوانش شخصی اش را از لایحه حقوق بیان کند و این نشان دهنده ی این است که بن فقط به فرزندان خویش مطالب کتابی و طوطی وار آموزش نداده بلکه آنها را به تعقل و تفکر و مداقه نیز تشویق کرده است.

 

در پایان شاید غم انگیز ترین سکانس فیلم مربوط به زمانی بأشد که دختر بزرگ بن از روی سقف خانه ی پدربزرگ که در حال انجام عملیات محول شده توسط پدر بر زمین می افتد و بن در بیمارستان با ناراحتی به این مسئله فکر می کند که شاید او اشتباه کرده،شاید روش او درست نبوده و بعد از ان بچه ها را به پدربزرگ و مادربزرگشان تحویل می دهد و ظاهر خود را نیز با کوتاه کردن ریش تا حدودی تغییر می دهد.غم انگیز از این رو که او احساس شکست و درماندگی می کند برای مشیر و کار هایی که سال ها به ان اعتقاد داشته و عمل کرده است اما در پایان می بینیم که فرزندان وی نیت پاک پدر خود را به خوبی فرا یافته اند و به کمک هم به اخرین وصیت مادرشان عمل می کنند.

http://moviemag.ir/images/phocagallery/9017/Captain_Fantastic/thumbs/phoca_thumb_l_7.jpg

دیالوگی از فیلم : « فکر میکنی امیدی باقی نمانده ،پس داری تضمین می کنی که امیدی باقی نمانده،اگر فکر کنی غریزه ای برای آزادی وجود داره که فرصتی هست تا تغییراتی شکل بگیره پس احتمال داره که بتونی دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنی »